Iran-Canadian Congress Members Association - ICCMA - Weekly Articles

Main Articles Photo Gallery Videos Minutes Media ICC-Pedia
 Finance protocols Elections By-Law Legal AbstractsCharter
 E-mails  Hambastegi ICC Club For Democracy

 

مقالات هفتگی -  با تشکر از نشریه شهرما

 


www.signshopclosing.ca


416-512-9915

انجام کلیه امور طراحی، چاپ و تابلو

طراحی لوگو - وبسایت

_________________

_________________

اجرا و نصب تابلو های تجاری

کرافیک روی دیوار

گرافیک روی ماشین

شیشه نویسی

تابلو های ساختمانی

____________________

6186 Yonge St.,
North York, ON M2M 3X1

 


پنجشنبه  ۹ جون ۲۰۲۲

درد احساس عدم تعلق

امروزه، یکی از مواردی که بیشتر از همه در کل جهان تعجب میافریند، عدم وجود «احساس تعلق» است. آنچه ما ایرانیان مهاجر را از دیگران متمایز میسازد، «احساس عدم تعلق» است. یکی از عوامل بوجود آمدن عارضه اولی، مهاجرت در عصر سفر و جا به جایی های کم و بیش اختیاری است. در صورتیکه عارضه دومی، تحمیلی و اجباری است.

چه بسا برای حفظ تعادل روانی و احساس آرامش و گریز از گناه، ناآگاهانه سعی میکنیم که حضور خود را در کشوری که به آن پناه آورده ایم، موقت بدانیم. بی اختیار و شاید هم ناخودآگاه سعی میکنیم که جذب جامعه ای که شهروندی آنرا پذیرفته ایم نشده تا حس تعلقی بوجود نیاید. 

اینکه سعی کنیم ارتباط خود را با فرهنگ، مردم و ملیت خود حفظ کنیم طبیعی مینماید. ولی زمانیکه این مورد، باعث میگردد که نسبت به آنچه پیرامون ما در حال صورت گرفتن است، نه تنها بی تفاوت گردیم، بلکه احساس عدم تعلق کنیم، سر آغاز رفتارهای مخربی برای خود و دیگران خواهد بود.

کشتار گروهی انسان های بی گناه، ، بخصوص کودکان، بدون دلیل خاص، توسط سلاح گرم، آنهم در کشور آمریکا، میتواند نشان از احساس عدم تعلقی باشد که به سرحد جنون و انتقامجویی رسیده است. بی تفاوتی و احساس بیگانگی نسبت به آنچه پیرامون ما میگذرد، میتواند نشانه های اولیه این عارضه باشد که رو به افزایش است.

شاید سوشیال مدیا ارتباطات را افزایش داده باشد ولی متاسفانه با فروبردن ما در عالمی ذهنی و مجازی، این توهم را بوجود میاورد که توجه و مشارکت افزایش یافته اند. در صورتیکه پایین ترین درصد مشارکت در انتخابات اخیر استانی انتاریو (۴۳٪) که در چهل سال گذشته بیسابقه بوده، عکس آنرا به اثبات میرساند.

آماری وجود ندارد تا بدانیم که ما ایرانیان در کانادا تا چه حد در انتخابات شرکت میکنیم. ولی باز به برکت سوشیال مدیا اطلاع داریم که عده ای نه تنها عدم شرکت در انتخابات را مشکلی ندانسته، آنرا مخفی نگاه نداشته، بلکه با افتخار از آن سخن میگویند.

در روزهای اخیر با چند مورد آن برخورد داشتم که مرا برانگیخت که این نوشتار را به قلم بیاورم. از این خوشنودم که گفتگو با یکی از همزبانان ایرانی باعث شد که ایشان برای اولین بار در مدت ۲۷ سالی که در کانادا اقامت داشته، راهی حوزه انتخاباتی شود.

هفته گذشته، با سه مطلب در رابطه با انتخابات از سه تن از فعالان دلسوز کامیونیتی در سوشیال مدیا مواجه شدم. نام بردن آنها نه تنها نباید مشکل آفرین باشد، بلکه شاید باعث گردد که احساس نزدیکی بیشتری با موضوعات مطرحه کرده و گفتگو بیافریند.

بهرام جلایر، یکی از دو ناظر همراه نماینده دادگاه در کمیته انتخابات ۲۰۲۰ کنگره، در تاریخ ۲ جون، با مطرح کردن اینکه هر کس شرایط مختلفی برای انتخاب کاندیدای مورد علاقه خود دارد، نظر سنجی را در صفحه «لِتس تاک» کنگره برگزار کرده و از علاقمندان میخواهد که از بین سه ویژگی ارائه شده بالاترین اولویت نسبی را برگزینند. دراین نظر سنجی، ۱۶ نفر شرکت کردند به اضافه کسانی مانند من که این سه گزینه بیانگر نظراتم نبودند.
1- تعلق کاندیدا به حزب مورد نظر: که ۸۱٪ آراء را به خود اختصاص داد.
2- خصوصیات و نظرات شخصی کاندیدا: که ۱۲٪ رای میاورد.
3- تعلق و یا عدم تعلق کاندیدا به قومیت، دین، .... جنسیت مثل ایرانی بودن: که ۶% رای میاورد.

مهردخت هادی، یکی از چهار شاکی علیه هییت مدیره ۲۰۱۸ کنگره ایرانیان نیز در صفحه شخصی خود در پیش از ظهر دوم جون، تجربه تلخ یکی از انتخابات گذشته را یادآور میشود و رای دهندگان را دعوت به توجه و دقت بیشتر در رای دادن به کاندیداهای ایرانی میکند. حدود ۷۰ نفر به این مطلب واکنش نشان میدهند.

فرح طاهری، از همکاران قدیمی نشریه شهروند، که اکثرن با گزارشات «اصل، برابر کپی» ایشان آشنایی داریم نیز در روز انتخابات، با به اشتراک گذاشتن عکس تبلیغات انتخاباتی مایکل پارسا از حزب کانسرواتیو، مرجان کثیرلو از حزب لیبرال، و رضا پورزاد از حزب ان دی پی، در حوزه خود، یعنی آرورا – ریچموندهیل، میپرسد: «چه باید کرد؟»

۱۷۳۴۰ نفری که به مایکل پارسا، ۱۰۰۰۰ نفری که به مرجان کثیرلو، و ۲۵۰۱ نفری که به رضا پورزاد، رای دادند بصورت صریح، پاسخ سئوال فرح طاهری را داده اند که چه باید کرد. ولی برای بسیاری از ما ایرانیان چه بسا که این سئوال بی جواب مانده باشد.

ایکاش این عزیزان این سئوالات را در روزهای اول انتخابات مطرح میکردند، و باز ایکاش، تعداد بیشتری از ما به گفتگو پیرامون این موضوعات میپرداختیم و بی پرده و شفاف نظرات خود را ارائه میدادیم که غیر از این، این سئوال برای همیشه بی جواب خواهد ماند.

در رابطه با نظر سنجی بهرام جلایر، هیچیک از این سه گزینه را انتخاب نمیکنم. و تا زمانیکه سیستم انتخاباتی، مردمی تر و منصفانه تر نگردد، رای استراتژیکی خواهم داد. به گونه ای که یک حزب، دوبار متوالی حکومت را در اختیار و تا جای امکان، اکثریت نداشته نباشد. به نظر من، دوره تشکلات حزبی به پایان رسیده و ما بیشتر به کاندیداهای مستقل و حکومت های ائتلافی نیاز داریم.

مطلب مهردخت هادی، حقایق تلخی را مطرح میکند که نه میتوان آنها را نفی کرد و نادیده گرفت و نه آنها را پذیرفت. درد نهفته ای در پیام مهردخت است که برای ما مارگزیدگان، به خوبی قابل درک است. چون آنرا با پوست و گوشت و استخوان خود تجربه کرده ایم. ولی زمانیکه میبینم که بهترین های کامیونیتی ما چگونه از تخریب های جمهوری اسلامی در امان نمانده اند، باز درد بیشتری بر قلب من سنگینی میکند. متاسفانه در شهرنفرین شده ما، بیگناهان، باید بیگناهی خود را به اثبات برسانند. ولی باز من ترجیح میدهم که صد مجرم آزاد گردد ولی سر بیگناهی بالای دار نرود که من حتا ارزنی، از آنچه انسانم ساخته است را، به کل عالم ندهم.

در پاسخ به سئوال چه باید کرد فرح طاهری، واهمه ای ندارم که بگویم که من هم در گذشته، از بیژن احمدی و مجید جوهری حمایت کرده ام. در زمان انقلاب هم خیلی فعال بودم و مثل اکثریت مردم، به انقلاب سخت باور داشتم. از مایکل پارسا، دکتر مریدی و علی احساسی هم حمایت کرده ام. از هیچکدام از حمایت هایم احساس گناه نکرده و خود را سرزنش نمیکنم. چون که با خود صادق بوده ام و به آنچه میکردم ایمان داشته ام، حتا به اشتباه. باز هم به همانگونه که فکر می کنم درست است، عمل خواهم کرد.زیرا بر این باورم که نتایج یک حرکت، نمیتواند تعیین کننده حقانیت و یا عدم حقانیت آن حرکت باشد. آنچه جامعه را سربلند نگاه میدارد، پویایی آن است و نه ترس و احتیاط از انجام خطا. بطور مثال، آیا میدانیم که بعد از جمهوری اسلامی چه منتظر ما است؟ آیا این فکر لحظه ای در مخالفت ما درنگ بوجود میاورد و ما را از مبارزه با رژیم بازمیدارد؟ آیا سرنوشت افغانستان، عراق، سوریه و لیبی در ما شک و تردیدی بوجود میاورد؟

عدم شناخت کاندیداها منحصر به ما ایرانیان نیست. سیستم انتخاباتی اینگونه است که احزاب هر چه در سفره ما میگذارند، باید بپذیریم و چهار سال آنرا هضم و تحمل کنیم.

غیر از بی تفاوتی و اشکالات سیستم انتخاباتی که همگانی اند، کامیونیتی ما نیز مشکلات خاص خود را دارد که بیشتر فرهنگی است. به جای اینکه به صورت جدی به آنها بپردازیم و در نتیجه، به تلاش خود بیافزاییم، اجازه میدهیم که ناامیدی ها و محافظه کاری ها همراه با ترس، دلایل و بهانه های بیشتری باشند برای بی تفاوت بودن ها و احتمالن کناره گیری از فعالیت هایمان.

 

 

 

 

 


 

www.hambastegi.ca  647-838-0968   facebook/hambastegi.hemayat       Let's talk ICC   
  
www.kikist.ca       No Deportations To Iran       www.fordemocracy.ca       @ facebook/fordemocracycanada

Last Edited 09/06/2022 - For all comments on this site info@signandprint.ca