Iran-Canadian Congress Members Association - ICCMA - Weekly Articles

Main Articles Photo Gallery Videos Minutes Media ICC-Pedia
 Finance protocols Elections By-Law Legal AbstractsCharter
 E-mails  Hambastegi ICC Club For Democracy

 

مقالات هفتگی -  با تشکر از نشریه شهرما

 


www.signshopclosing.ca


416-512-9915

انجام کلیه امور طراحی، چاپ و تابلو

طراحی لوگو - وبسایت

_________________

_________________

اجرا و نصب تابلو های تجاری

کرافیک روی دیوار

گرافیک روی ماشین

شیشه نویسی

تابلو های ساختمانی

____________________

6186 Yonge St.,
North York, ON M2M 3X1

 

انقلاب و یا خیزش

پنجشنبه  ۳ نوامبر ۲۰۲۲
نشریه شهرما (تورنتو) مهدی شمس


خیلی دوست داشتم که در ایران باشم تا لحظاتی که امکان دارند آبستن انقلاب باشند را با پوست و گوشت و استخوانم تجربه کنم.

یک ضرب المثل خارجی میگوید: اگر چیزی مثل اردک راه می‌رود و مثل اردک حرف می‌زند، حتمن اردک است. در رابطه با بسیاری از رویدادها این مثل، میتواند صادق باشد، غیر از انقلاب که تعریف پذیر نیست.

انقلاب، مانند بارداری زنان است که حتی فرد باردار هم نمیتواند مطمئن باشد که درد آخر، کدام است.

هر لحظه بر شدت ضربات افزوده میگردد، قطرات بر هم انباشته میشوند و چشمان، خیره مانده اند تا که درب از جا کنده شود و یا که جام لبریز گردد.

آنهاییکه انقلاب اول را تجربه کرده اند، میدانند که بهترین محک، خود ما هستیم تا تغییر و تحولات را از درون بسنجیم.

میدانیم که در زمان انقلاب، آنچه در هر کدام از ما رخ میدهد، کم و بیش با آنچه در درون دیگران، در حال شکل گرفتن است، یکسان است. و این، یکی از خواص و نشانه های انقلاب است.

منطق فکری بر پایه استدلال، با انقلاب هم خوانی ندارد. انقلاب بر خاسته از دل و درون است که فهم برتر را میطلبد.

اینبار نیز حتی اگر انقلاب را شاهد نباشیم، میدانیم که در چهل و چند ساله گذشته، در برگزیدگانی در زمان های مختلف، انقلاب صورت گرفته است.

فاجعه شوم و غیر باورکردنی پرواز ۷۵۲، در چندین نفر از اعضای خانواده های قربانیان، انقلاب را جا داده که دیدن و شنیدنش، نیاز به چشم و گوش ندارد.

نه فقط غیبت ما در این لحظات، بلکه دور بودن نسبتن طولانی از وطن، اجازه نمیدهند تا به صورت واقعی، آنچه که امروز در ایران میگذرد را حس کنیم. برای ما، میلیون ها گریخته از ظلم و ستم، آنچه از داخل ایران میگوییم و میشنویم، تجسم و تصوری بیش نیست.

تظاهرات پنجاه هزار نفره ای که بسیاری از ما در آن شرکت داشتیم، زنجیره انسانی بیست کیلومتری، تغییر و تحولات در نحوه برخورد دولت کانادا با ایران، و مهمتر از همه، جوش و خروشی که در تک تک ما بوجود آمده، کافی است تا باور داشته باشیم که آنچه که سالها در انتطارش بودیم در راه است.

مدتی است که این جمله "علف هم نعمت خداست و در هر باغی میروید"، تسلی بخش من، در مشاهده بعضی از رفتارهای ناخوشایند است. از آنجاییکه بر این باورم که انقلاب مسیر خود را تعیین و راه رفته ای را طی نمیکند، آنچه را که لازم دارد، میافریند و از نیروی هر رویدادی هر چه ناخوشایند بهره میگیرد، نگرانی ها را هم بخشی از آن میدانم.

سخت تلاش میکنم که از هیچ کس نام نبرم و به رویدادی هم اشاره نکنم، تا مبادا برخلاف باور خود که اتحاد و همصدایی، دو بال انقلابند عمل نکرده باشم.

در تظاهرات پنجاه هزار نفره تورتنو، از خود میپرسیدم که حرکت بعدی چه خواهد بود؟ همین سئوال را هنگام مشاهده تظاهرات هشتاد هزار نفره برلین میکردم. ولی اینبار، میدانستم که نیاز به زمان طولانی نخواهد بود که دیدیم زنجیره انسانی هم شکل گرفت.

از بخت بلند ما ساکنین کانادا، بخصوص تورنتو است، که در مرکز کوره قرار داشته باشیم و طبیعی است که شعله های آتش را بیشتر حس کنیم، که اینهم بی مورد نیست.

شاید تازه دریابیم که حضور و نفوذ جمهوری اسلامی در کانادا در سال های اخیر که ما را می آزرد، و تبدیل شدن این کشور به بهشتی برای سران رژیم، اختلاسگران و خانواده هایشان بی حکمت نبوده است.

نگران بودم که بعد از سقوط رژیم و فرار دولتمردان جمهوری اسلامی به کانادا، این کشور به چه جهنمی مبدل خواهد شد. شاهدیم که هر آنچه رشته بودند، چگونه یک شبه پنبه شد و پناهگاه امنی را که برای آینده خود و خانواده هایشان در خیال داشتند، به ناامن ترین محل مبدل شد.

به گذشته بر میگردم. اگر چند سالی زودتر، ایرانیان در کانادا به این صورت مخالفت خود را با جمهوری اسلامی به صورت آشکار اعلام کرده بودند، آیا همسویان متشکل میشدند؟ آیا تومار پارلمانی برای بازگشایی سفارت شکل میگرفت؟ آیا همسویان به کنگره نزدیک میشدند ویا خود را نماینده اکثریت اعلام میکردند؟ آیابه مجلس سنا میرفتند و آنگونه سخن میگفتند؟ و آیا در دادگاه حضور میافتند و با اقدامات قانونی علیه مخالفین خود سعی در بوجود آوردن ترس و وحشت، سانسور و خفقان میکردند؟

با تمام وجود آرزو میکنم که این خیزش همگانی، انقلاب باشد و نه خیزشی ورای خیزش های دیگر. ولی تا همین مرحله هم میتوان مطمئن بود که چه در ایران و چه در کانادا، فصلی جدید آغاز شده است. در هر دو حالت، چه بسا بهتر که اجازه دهیم صدای کسی که رساتر و بهتر شنیده می شود، پیشتاز و جلودار باشد. و اگر نمیتوانیم کمکی باشیم، حداقل سد راه آنانی نگردیم که در حال عملی ساختن آن چیزی اند که ما درانجامش ناتوان بوده ایم. که جلودار، از فردای آیندگان فرمان میگیرد.

میتوان انتظار داشت که زندگی روزمره مردم در ایران تغییر و در حالت بحرانی قرار گرفته باشد. ولی برای ما ایرانیان مهاجر، فلک بر پایه همیشگی میچرخد که این امنیت و آرامش هم میتواند احساس گناه را در ما بیافزاید.

**********

انتخابات شورای شهر خاتمه یافت و من میتوانم به فعالیتی باز گردم که تحت عنوان "ویلودیل صدایت را بلند کن" آغاز کرده بودم. شاید لازم باشد که تکرار کنم که آنچه در ویلودیل، منطقه ای که من در آن کار و زندگی میکنم اتفاق میافتد، کم و بیش همانی است که در مناطق دیگر صورت میگیرد. شناخت بیشتر من از این منطقه اجازه میدهد که بصورت دقیقتر از پدیده ها و رویدادها سخن بگویم.

در زمان انتخابات، توجه کاندیداها و رای دهندگان به چند مورد مشکل آفرین متمرکز شده بود. یکی از بحرانی ترین مشکلات، مسکن است که متاسفانه نادیده گرفته شده بود. هر ساله با افزایش تعداد مهاجرین، این بحران شکل حادتری به خود میگیرد. دولت کانسرواتیو انتاریو با آگاهی و بهره گیری سیاسی، روش تهاجمی را در رفع این بحران اتخاذ نموده که نه تنها بافت، شکل و ماهیت مناطق را تغییر میدهد، بلکه یک فرصت طلایی را بوجود آورده که بساز و بفروش ها، و کسانی که در رابطه با املاک فعالیت میکنند، از آن، بیشترین بهره گیری را بنمایند.

ملک محل کار و زندگی من در نزدیکی تقاطع خیابان های یانگ و استیلز نیز در حال توسعه، جهت ساخت یک برج ۲۵ طبقه با ۳۷۴ واحد مسکونی است. در این مورد نیز مانند بسیاری موارد مشابه، مالکین از ضعف قوانین و سیاست های هدفمند دولت انتاریو بهره گرفته و به جای اینکه منتظر بمانند تا مراحل لازم در شهرداری پایان یابد، به دادگاه املاک انتاریو علیه شهرداری شکایت کرده اند.

این دادگاه، قرار است در تاریخ ۹ نوامبر از طریق مجازی صورت بگیرد.

مراجعه به دادگاه نه تنها به نوعی دور زدن دموکراسی است، بلکه باعث میگردد که ساکنین محل از حقوق شهروندی خود که مداخله و مشارکت در چنین مواردی است، محروم گردند.

رسم است که شهرداری با برگزاری جلسات مشاوره با اهالی محل، جویای نظرات آنها شده و در تصمیم گیری های خود، به آنها توجه نماید.

از آنجا که برای بسیاری از افراد، حتی شرکت و ابراز نظر دراین جلسات که با حضور نماینده منطقه و همسایگان، خیلی ساده برگزار میگردند، مشکل است، میتوان چنین باور داشت و عملن آنرا مشاهده کرد که ساکنین محل، در جلساتی که نمایندگان دادگاه تحت قوانین نسبتن پیچیده ای با حضور وکلای مالکین و شهرداری صورت میگیرند تمایل و شهامت حضور را نداشته باشند.

قصد دارم که با پرداختن به این موضوع مهم که به حقوق شهروندی، تغییر و تحولات شهری در محله های ما مربوط میگردد، به ترویج و حمایت از دمکراسی بپردازم.

 


 

www.hambastegi.ca  647-838-0968   facebook/hambastegi.hemayat       Let's talk ICC   
  
www.kikist.ca       No Deportations To Iran       www.fordemocracy.ca       @ facebook/fordemocracycanada

Last Edited 03/11/2022 - For all comments on this site info@signandprint.ca