تا امروز سعی نموده ام که در فعالیت های اجتماعی ام، از جمله
مقالات هفتگی و مطالب در سوشیال مدیا، به دلایل مختلف به امور
داخلی ایران نپردازم. من بر این باور هستم که در حمایت از
هموطنان پشت سر گذاشته مان، رسالت ما به آنچه در کانادا میگذرد
مربوط میگردد. بوجود آوردن اتحاد، همبستگی و همصدایی در درجه
اول اهمیت و الویت قرار دارند، که بدون آن هیچ حرکتی تاثیر
گذار نخواهد بود. باید بپذیریم که در این راستا بصورت فردی و
جمعی ناموفق بوده ایم. ولی عدم موفقیت نه تنها باعث دلسردی،
کمکاری و کناره گیری من نشده است، بلکه مرا واداشته که به
فعالیت های خود بیافزایم.

ساختار چند فرهنگی کانادا این امکان را میدهد که کامیونیتی ها
بصورت جمعی عمل کرده و در رابطه با بحران و مشکلات جهانی از
جمله سرزمین خود تاثیر گذار باشند. باید پذیرفت که ما ایرانیان
نه تنها در این روند پیش نرفته ایم بلکه به آن باور هم نداریم.
حساسیت خاصی در اکثر ما نسبت به امور سیاسی ایران وجود دارد که
نمونه اش جنگ احتمالی کنونی است. اکثرن حتی از اظهار نظر نسبت
به آن به دلایل مختلف، از جمله ترس از مورد قضاوت قرار گرفتن و
برخورد ناخوشایند دیگران، پرهیز کرده، خشم و درد را در خود
نگاه میداریم. برای من باعث تعجب است که در قبال پدیده ای به
این مهمی چگونه میتوان بی اعتناء و ساکت بود. بخصوص زمانیکه
بعضی از دولتمردان فرصت طلب کانادایی حتی جنگ را موردی برای
جلب نظر و کسب آرای بیشتر برای خود میدانند. غافل از اینکه،
آنچه به ایرانیان مربوط میگردد، گرچه مخالفین رژیم صدای بلند
تری دارند ولی بسیاری از آنها همچون من به این دلیل به این
کشور مهاجرت کرده، و آنرا پناهگاه و ملیت دوم خود گزیده ایم،
چون روزگاری نه چندان دور سربازان کانادایی با کلاه خودهای آبی
فقط برای حفظ صلح در صحنه های جنگ حاضر میشدند.
مبدل شدن کانادا به آنچه امروز شاهد آن هستیم را میتوان به
حساب عدم مشارکت در فعالیت های اجتماعی مهاجرین، بخصوص مهاجرین
دهه های اخیر، وضعیت نابسامان اجتماعی/سیاسی/فرهنگی، و دوقطبی
شدن سیاسی گذاشت.
ولی آنجاییکه به جنگ چه در ایران و چه در مناطق دیگر مربوط
میگردد، وظیفه هر انسان، بخصوص هر شهروند کانادا که در جهان به
کشوری صلح طلب شهرت یافته است، میبایست مقابله با آن، آنهم با
افتخار و صدای بلند، بدون هیچ توجیهی باشد. که در جوامع
دموکراتیک، همانطور که سکوت مخرب است، افکار عمومی میتوانند
بازدارنده باشند.
یکی از مهمترین آموخته ها از رودررویی های اخیر در خاورمیانه
پی بردن به شکل گیری قدرت در این منطقه است. اسرائیل که چندین
دهه نقش یکی از پر هزینه ترین
پایگاه های
نظامی آمریکا را بازی میکند در جایگاه قدرتی قرار گرفته که
مجموع کشور های این منطقه که اکثرن عرب میباشند قابلیت
رودررویی با آنرا ندارند. توانایی که حاصل برتری تکنولوژی،
نیروی هوایی و اطلاعاتی با جمعیتی اندک است.
ایالات متحده نه تنها به این اکتفا نکرده، با وارد صحنه عملیات
شدن از طریق
جابجایی
ناوهای خود که که از توان اجرایی بالایی برخوردار میباشند، به
حمایت های جانبدارانه خود بصورت مستقیم و آشکار پرداخته و
امکان شکستی را باقی نمیگذارد.
«ایالات
متحده
به طور عمده بزرگترین تامین کننده تسلیحات اسرائیل است. بر
اساس گزارش موسسه تحقیقات صلح بین المللی استکهلم (SIPRI)
در سال ۲۰۲۳، ۶۹ درصد از واردات تسلیحات اسرائیل از ایالات
متحده بود. آلمان با ۳۰ درصد، پس از آن ایتالیا با نه دهم
درصد، دومین کشور بود. بریتانیا، فرانسه و اسپانیا از دیگر
مشارکت کنندگان جزئی بودند.»
آنچه
خاورمیانه
را متمایز میسازد، که در گذشته نقش موثری را در تجارت، برخورد
فرهنگ ها و جهانگشایی ایفاء کرده، موقعیت جغرافیایی آنست که سه
قاره آسیا، اروپا و آفریقا را به یکدیگر متصل میسازد. مصر،
لبنان، سوریه، اردن، اسرائیل، نوار غزه و کرانه باختری، ایران،
عراق و شبه جزیره عربستان که شامل عربستان سعودی، یمن، عمان،
امارات متحده عربی، قطر، بحرین و کویت
کشورهای
اصلی خاورمیانه به حساب میایند.
آنچه که خاورمیانه را در دوران جدید که میرود وارد مرحله دیگری
گردد، پراهمیت ساخته، منابع عظیم نفتی و معدنی است که هنوز به
عنوان انرژی اولیه در سرتاسر جهان به حساب میایند. خاورمیانه
حدود ۵۵.۵
درصد ذخیره های نفتی را در خود دارد و جوابگوی یک سوم نیاز های
نفتی امروز در جهان است.
تا سال ۲۰۰۲، سه تولیدکننده اصلی خاورمیانه - ایران، عراق و
عربستان سعودی - به طور مشترک به طور میانگین ۱۳ میلیون بشکه
نفت در روز تولید می کردند. این حدود
۱۷ درصد
از عرضه جهانی بود.
تنگه هرمز
و
کانال سوئز
دو شاهرگ حیاتی بر اهمیت خاورمیانه میافزایند.
آنچه که میرود تا خاورمیانه را وارد مرحله فردای خود کند، وارد
صحنه شدن چین، در رقابت با آمریکا و روسیه برای برقراری روابط
با کشور های عربی است. با در نظر داشتن این نکته که «چین
در سال ۱۹۹۳ واردکننده خالص نفت شد. از آن زمان تاکنون، حدود
نیمی از نفت چین از خاورمیانه تامین شده است. بنابراین چین خود
را دائماً متکی به منطقهای میداند که ایالات متحده همچنان بر
آن تسلط دارد و سرمایهگذاریهای آن برای چندین دهه ثابت بوده
است.»
«چند سال پیش،
وزیر
امور خارجه هند شبه حقیقت قابل تعمقی را بر زبان میاورد: «در
۲۰ سال گذشته، ایالات متحده در خاورمیانه میجنگد اما پیروز
نمیشود، و چین در خاورمیانه پیروز میشود اما نمیجنگد».
«کشورها و ملت ها احساس میکردند که رابطه نزدیکتر با
چین
به آنها توانایی مقاومت در برابر برتری طلبی، درخواست برای
تغییر شکل سیاست داخلی و خارجی خود ، و بازتاب ترجیحات ایالات
متحده را میدهد. حتی شرکا و متحدان احساس می کردند که ایالات
متحده برای مدت بیش از حد طولانی از قدرت انحصاری در خاورمیانه
برخوردار بوده و رقابت به نفع آنها خواهد بود.»
بیش از یک قرن، ریشه اصلی ناآرامی ها در خاورمیانه منابع نفتی
و موقعیت جغرافیایی آنست که از زمان جنگ جهانی دوم به برتری
آمریکا خاتمه یافته، ولی میرود که تغییراتی در آن بوجود آید.
به نظر نمیاید که بازیکنان اصلی، تمایل و آمادگی آنرا داشته
باشند که این تغییرات بزودی و یا حداقل در دهه آینده صورت
بگیرد. در چنین شرایطی جای نگرانی زیادی برای ایران، که نقش
عمده ای در نگاه داشتن و یا برهم زدن تعادل کنونی دارد نیست.
قربانیان اصلی در درجه اول مردم فلسطین و اسراییل، و در نهایت
کشور های عربی، ایران و افغانستان میباشند که بیش از یک قرن
هزینه سلطه جویی های کشور های پیشرفته غربی را میپردازند.
وگرنه فرقی میان دولت به اصطلاح سکولار و دموکرات اسراییل و
جمهوری اسلامی مستبد نیست که هر دو در جهت حفظ تعادل کنونی و
منافع ایالات متحده آمریکا نقش افرینی میکنند.
تحولات جهانی از همه نظر، از جمله پیشرفت های خیلی سریع
تکنولوژی بخصوص در صنعت ارتباطات و هوش مصنوعی، جابجایی توده
ای جمعیت ها به دلیل بحران ها، غروب آمریکا و طلوع چین، جهان
را آبستن تغییرات عمده ای ساخته که در راستای تغییر و تحولات
عظیم تری پیش میروند.
بحران های اقلیمی و اپیدمی های جهانی که از نوع دیگر ولی حاصل
فعالیت های بشر میباشند نیز این تغییر و تحولات را ایجاب
میکنند. حاصل آن هر چقدر ناهنجار و از نوع دیگر باشد، بشر را
وارد مرحله دیگری از حضور خود بر روی کره زمین خواهد کرد. با
چنین جهانبینی آیا جای نگرانی میتواند وجود داشته باشد؟ |
نپرداختن
اختیاری به امور سیاسی ایران
عدم تمایل
ایرانیان در پرداختن به امور کانادا
حساسیت
ایرانیان به امور سیاسی ایران
عدم مشارکت
مهاجرین در فعالیت های اجتماعی کانادا و وضعیت کنونی آن
اسرائل پر
هزینه ترین پایگاه نظامی آمریکا
مداخله مستقیم
آمریکا در جنگ
تامین کنندگان
تسلیحات اسرائیل
موقعتی
استثنایی خاورمیانه
خاورمیانه
مخزن منابع نفتی و معدنی
وارد صحنه شدن
چین در خاورمیانه
آمریکا
میجنگد، چین تجارت میکند
تسلط آمریکا
در منطقه بعد از جنگ جهانی دوم
تحولاتی عظیم
تر در پیش اند. |