Iran-Canadian Congress - ICC

Main Articles Photo Gallery Videos Minutes Media ICC-Pedia
 Elections
By-Law

مولتی کالچرالیسم

January 19, 2017
با تشکر از ایران استار و شهرما  

 بسیاری از ما نیز اصلن توجهی به این گونه موارد نداشته و فراموش میکنیم که برای چه کشور خود را ترک کرده و اقدام به مهاجرت کرده ایم. منظوراز این مقاله پیش کشیدن اهمیت نقش مهاجرین در به عمل رساندن پروژه مشترکی به نام کانادا میباشد که بر اصل مولتی کالچرالیسم استوار است.

با تاکید بر این نکته که پیشرفت یک فرد با پیشرفت یک کامیونیتی، و یا موفقیت و قدرتمند شدن یک کامیونیتی نه تنها با موفقیت و قدرتمند شدن جامعه بزرگتر مغایر نبوده، بلکه عاقلانه مینماید که از تمام امکانات برای تقویت افراد و کامیونیتی ها بهره گرفته شود. بی شک اگر کامیونیتی ها سازماندهی صحیحی داشته باشند بهتر از جامعه بزرگتر میتوانند به یاری تازه واردین خود بپردازند. در شرایط فعلی انگاری که این سازمان دهی ها به خود کامیونیتی ها سپرده شده است. بطور مثال کامیونیتی ما به دلیل عدم آشنائی با فرهنگ فعالیت های جمعی جهت بوجود آوردن چنین سازمان ها با مشکلات زیادی مواجه بوده و به نظر نمی آید که بتواند به تنهائی راه حلی برای آن پیدا کند. کم و بیش این مشکل را میتوان در کامیونیتی های دیگر نیز در درجات مختلف مشاهده نمود. این وضعیت شاید برای حفظ نظام بصورت کنونی مفید باشد ولی تبعیضی به حقوق افراد، بوجود آمدن نابرابری ها، مغایرت با اصول مولتی کالچرالیسم، و عدم بهره گیری از سرمایه های انسانی کشور میباشد.

در ادامه مسیر تغییر و تحولاتی که مهاجرین خود باعث بوجود آمدن آنها بوده اند شاید بی مورد نباشد که به تغییرات ساختاری در سیستم حکومتی پرداخته شده و بر تقسیم بندی شهری، ایالتی و کشوری، بخش کامیونیتی نیز افزوده شود. از آنجائیکه که:
- کانادا فرق های ناشی از فرهنگ های مختلف شهروندان را ارج نهاده و به آنها نه به عنوان ضعف بلکه قدرت مینگرد،
- کانادا از کنار هم قرار گرفتن کامیونیتی های مختلف بوجود آمده است،
- هر ساله حدود 1% به جمعیت کانادا از طریق ورود مهاجرین جدید اضافه میگردد،
- اصل برابری میان شهروندان با فرهنگ های مختلف بخشی از اساسنامه کانادا میباشد،
این تغییر به نظر الزامی می آید. شاید برای بسیاری از افراد این مورد عجیب بنماید ولی بی شک از بازگرداندن پناهجویان یهودی، زندانی کردن مهاجرین ژاپنی، تبعیض به حقوق سیاهپوستان، عجیب تر نخواهد بود. شاید هم برای عده ای دیگر بوقوع پیوستن آن ناممکن به نظر آید ولی حداقل میتواند کمک موثری بر تغییر افق دید ما مهاجرین ایرانی باشد. تا به خود آئیم و به جای اینکه مادام به پشت سر بنگریم، آینده را در نظر گرفته و برای ساختن و بوجود آوردنش بکوشیم. دریابیم که کامیونیتی منسجم و متحد نه تنها به نفع تک تک اعضای آن میباشد بلکه حرکت عظیمی در شکل دهی جامعه بزرگتر در مسیر دموکراسی و حقوق بشر خواهد بود. 


www.hambastegi.ca
  647-748-5991  
 
Injured Workers 647-748-3302
[facebook/hambastegi.hemayat]
 [Let's talk ICC] 
[facebook/aiding people
No Deportations To Iran
 

از آن نظر که مولتی کالچرالیسم در کانادا یک مبحث سیاسی - حقوقی میباشد و در این مقاله آن بعد آن مورد توجه میباشد  ترجیحن و به عمد از ترجمه فارسی آن در سر مقاله استفاده نشده است. دو پدیده ائی که مهاجرین در کانادا با آن مواجه میگردند و برای اکثر آنها جدید میباشد، تنوع فرهنگی و کار داوطلبانه است. در این مقاله سعی میشود به مورد اول که تنوع فرهنگی و یا مولتی کالچرالیسم میباشد پرداخته شود. بسیاری از ما فکر میکنیم که این سرزمین با اینکه از پیدایش اولین مهاجمین، از روی نیاز مهاجر پذیر بوده، همیشه به صورت کنونی مهمان نوازی کرده و با همه مهاجرین بصورت برابر برخورد داشته است. غافل از آنکه فراز و نشیب های فراوانی طی شده، تلاش و مبارزاتی صورت گرفته تا که شرایط کنونی حاکم گردند. بجا خواهد بود که این مبارزات و تلاش ادامه پیدا کرده تا به وضعیت مناسب تری دست یابیم.

بنا به آمار سال 2011 در کانادا  به بیش از 200 زبان صحبت میشود. بنا بر همین آمار جمعیت کانادا حدود 35 میلیون نفر اعلام شده که 21% آنها زبان مادری شان غیراز انگلیسی و فرانسه میباشد. هر ساله حدود سیصد وپنجاه هزار نفر به جمعیت کانادا اضافه میشوند که حدود 220 هزار نفر آنرا مهاجرین تشکیل میدهند. چنین ساختاری در مقایسه با کشورهای دیگر در نوع خود منحصر بفرد بوده و اقتضا میکند که به نحو دیگری به آن بنگریم.

بنا به سایت رسمی دولت، کانادا اولین کشوری در دنیا میباشد که در سال 1971 به همت پیر ترودو مولتی کالپرالیسم را به عنوان برنامه ای سیاسی-حقوقی انتخاب مینماید. از این طریق و از آنزمان کانادا بدون در نظر گرفتن زبان، نژاد، قومیت، دین، محل تولد، فرهنگ، و قدمت، ارزش و مقام برابری را برای کلیه شهروندان خود قائل است. این سئوال پیش میاید که قبل از آن چگونه بوده است؟

بعد از اینکه ساخت خط سراسری راه آهن به پایان رسید، دولت برای کنترل ورود مهاجرین چینی نه تنها مالیات خاصی را برای آنها هنگام ورود به خاک کانادا وضع میکند بلکه میزان حقوق آنها را نیز کمتر از ملیت های دیگر تعیین میکند. این قانون تا سال 1923 که بطور کلی ورود مهاجرین چینی را ممنوع اعلام کرد ادامه پیدا میکند. بعد از جنگ جهانی دوم با صدور منشور حقوق بشر این قانون ملغی میگردد.

تا سال 1962 قوانین مهاجرت برای سیاهپوستان محدودیت هائی قائل میشد که برای دیگر مهاجرین وجود نداشت. در سال 1939 کانادا کشتی با 900 پناهجوی یهودی را بازمیگرداند که حدود 250 نفر آنها در اردوگاه های نازی کشته میشوند. تا سال 1948 ژاپنی ها حق رای دادن در کانادا را نداشتند. در جنگ جهانی دوم 20.000 ژاپنی در کانادا در اردوگاه و یا زندان نگاهداری میشوند، اموال آنها مصادره و بفروش میرسند تا مخارج حبس و نگاهداری آنها در اردوگاه ها از این طریق و کار اجباری زنان و کودکان ژاپنی در مزارع تامین شوند.

این را هم در نظر داشته باشیم که قوانینی که حق شهروندی کانادائی را بصورتی که امروزه با آن آشنائی داریم به رسمیت میشناسد در سال 1947 وضع شده اند. بین سال های 1947 تا 1977 نیز محدودیت هائی برای تابعیت دوگانه در کانادا وجود داشته است.

در ضمن با اینکه شهروندان انگلیسی-کانادائی کمتر از یک سوم کل جمعیت کانادا را تشکیل میدهند هنوز هم طبق قانون اساسی ملکه انگلیس از طریق فرماندار کل و ده "معاون" که هر کدام در یکی از استان ها مستفر میباشند بر کانادا حکومت میکند.

ما مهاجرین با ذهنیتی که از کشور محل تولد خود داریم و مشاهده آنچه که کانادای امروز میباشد، جایگاهی برای خود در آن تصور مینمائیم که در اکثر مواقع با واقعیات همخوانی ندارند.ارزش و مقام برابر برای همه شهروندان زمانی معنی پیدا میکند که امکان بهره گیری از آنها وجود داشته، و یا نظام طوری طراحی شده باشد که در یی رفع مشکلاتی باشد که هر گروه مهاجر بنا به مختصات خود از بدو ورود با آنها گریبانگیر میباشند. مسلم است که فرق های فرهنگی، عدم آشنائی با زبان، عدم تجربه کانادائی، ارزیابی مدارک تحصیلی، کاریابی، و بسیاری از مشکلات دیگر بصورت طبیعی مانع برابری میباشند. حتی اگرهمه تسهیلات برای رفع آنها فراهم باشد باز مهاجرین جدید در موقعیت پائین تری قرار دارند. متاسفانه نه تنها چنین تسهیلاتی آنطور که باید و شاید وجود نداشته بلکه انگاری که سیستم بگونه ائی طراحی شده است که کامیونیتی ها نتوانند قدرتمند شده و تغییر بنیادی در نظام حاکم بوجود آورند.

Last Edited 28/01/2017 - For all comments on this site info@signandprint.ca