۶ دسامبر ۲۰۲۰
پاسخ به چنگیزی
و
دیگر چنگیزک ها
در رابطه با انصراف سوشیانت زنگنه
پور، چنگیز خان هایی
عکس العمل هایی از خود نشان داده اند، و علی چنگیزی
مقاله
ای
در هفته مونترال منتشر کرده است که چنین پاسخی را
میطلبند. |
ایکاش در آن روزهایی که سوشیانت در تب و تاب
حملات ناجوانمردانه به خود، میسوخت،
ایکاش در آنروزهایی که هر همدلی و همراهی میتوانست از سوزشش
بکاهد و در تصمیم گیری هایش تاثیر بگذارند،
جناب چنگیزی قلم به دست میگرفت و از صداقت و عدالت میگفت،
که بعد از مگر سهراب
نیشدارو چه کسی را هست سود،
که
نه چنگیزی و نه کس دیگر اینچنین
کرد و گفت،
که اگر کسی اندیشید، بر زبان نیاورد.

سوشیانت، نمونه ای از میلیون ها کاناداییست که
که از یاد نبرده اند کی بوده اند و که
و کجا هستند،
سوشیانت، نمونه ایست از یک انسان سالم، پرورش یافته در یک جامعه
سالم،
آزاد و دموکراتیک،
سوشیانت، نمونه ایست از یک عدالتخواه که در جامعه ای در رفاه و
امن شکل گرفته است.
اگر سوشیانت سختی و دردهای بیعدالتی را همچو
جوانان هم سن و سالش در ایران کشیده بود،
اگر سوشیانت در خود رویای جهانی برابر و برادرگونه برای همه را
داشت،
انصراف نمیداد،
بلکه با صدایی رسا تر که در درجه اول هم
رزمانش بشنوند، به خود آیند و
زجا
برخیزند،
بلکه با طنینی که از جوش و خروش درونش گوید و دل های دیگر را
به
جوش و خروش آورد،
آنچنان میگفت و آنچنان میکرد که دلش میگوید.
افسوس که نه زمانش بود و نه او آنی که میبایست،
تا با کناره گیری از کارزار و اعلام شرکت در انتخابات بصورت
کاندیدایی مستقل،
این امید را در دل ها بیدار میکرد که شاید او همانیست که ما را
میبایست،
کسی که نه جناحی میاندیشد، نه جناحی میگوید و نه جناحی عمل
میکند،
کسی که از صحنه نمیگریزد
و عدو را سبب خیر میسازد.
چه در مقابل توییت هایش،
چه در مقابل حق یابی هایش،
چه در مقابل تصمیم نهایی اش،
سرخم میکنم و زیر لب از خوشنودی خود میگویم،
که هنوز شمع هایی
هر چه نیمه خاموش، روشنند.
ایکاش چنگیزی و چنگیزک ها،
آنقدر در خود جوانمردی و انسانیت داشتند،
که از هر موردی،
بخصوص زمانی که به روح و روان جوانی مربوط میگردد،
به دنبال ماهی، در آب گل آلود نمیبودند.
که ضعف فرهنگی خطاست، که طلب میکند پوزش و
تلاش،
که عجز، فقر و فلاکت فرهنگی هست گناه، مستحق جزا،
که خباثت و رذالت فرهنگی خود جزاست، که ملتی نامرد بر خود
میکند روا.
|