Iran-Canadian Congress Members Association - ICCMA - Weekly Articles

Main Articles Photo Gallery Videos Minutes Media ICC-Pedia
 Finance Protocols Elections By-Law Legal AbstractsCharter
 E-mails  Hambastegi ICC Club For Democracy

 

مقالات هفتگی -  با تشکر از نشریه شهرما

 


416-512-9915

انجام کلیه امور طراحی، چاپ و تابلو

طراحی لوگو - وبسایت

_________________

_________________

اجرا و نصب تابلو های تجاری

کرافیک روی دیوار

گرافیک روی ماشین

شیشه نویسی

تابلو های ساختمانی

____________________

6186 Yonge St.,
North York, ON M2M 3X1

 

 

 


پپنجشنبه ۲۹ آپریل ۲۰۲۱

«پست مربوط به فائزه هاشمی را برداشتم»

از قدیم گفته اند، «زمانی که عقربه ها کند میشوند وقت گردگیریست». بیش از یکسال میباشد که زمان در کل جهان کند شده است و متاسفانه عقربه های ساعت، برای بسیاری از انسان ها تا ابد ایستاده اند. به نظر میاید که جهانیان آنچه را که میبایست، از تجربه کوید آموختند و یکبار دیگر به ناچیزی خویش پی بردند. مطمئنن بعد از این تجربه، همان انسان ها قبلی نخواهیم بود.

کامیونیتی و کنگره ایرانیان نیز از این اصل مستثنی نبوده و فعالیت های جمعی و اجتماعی شان به محیط مجازی خلاصه شده و رودررویی ها در سوشیال مدیا، بخشی از آنند که بیشتر به چشم میایند. شاید که این بهترین زمانی باشد که به گردگیری پرداخته و با مشاهده نقش خود در این جریان، به ماهییت درونی، اصالت، و خلق و خوی خویش پی بریم.

به فاصله چند سال، شجاع الدین ضیاییان و من، مسیر مشترکی را طی کرده و به دوره مو سپیدی رسیده ایم. هر دو در دبستان و دبیرستان سن لویی، که کشیش های فرانسوی آنرا اداره میکردند، درس خوانده ایم. بعد از دبیرستان، برای ادامه تحصیل، ایشان به بلژیک و من به فرانسه رفته ام. هر دو با هزار امید به ایران برگشته و دیری نمیپاید که هر دو سرخورده ترک وطن کرده و به کانادا مهاجرت میکنیم. ایشان مدتی در نشریه ایران استار، و من هنوز در نشریه شهرما به شرح وبررسی وقایع میپردازم. هر دو به اهمیت کنگره ایرانیان پی برده و اساسنامه آنرا سرچشمه بخش مهمی از مشکلات این نهاد میدانیم. در سال ۲۰۱۵، همزمان عذر هر دوی ما را از کمیته بازنگری اساسنامه میخواهند. اگر من شرکت در انتخابات کنگره را در هر دوره از وظایف خود میدانم، ایشان چه بسا که هر ساله در باره آن اندیشیده ولی صرف نظر کرده است. چندین بار در محل کار من، گفتگوهایی داشته و ابراز ارادت دو جانبه نسبت به یکدیگر کرده ایم.

امسال، مسیر من از مسیر ایشان کمی فاصله میگیرد. با اینکه تا جای امکان تلاش نموده ام که با هییت مدیره فعلی همکاری داشته باشم، ولی متاسفانه و به دلیل عدم استقبال آنها، موفق نشده ام. در صورتیکه جناب ضیاییان، در این رابطه از من پیشی گرفته و موفق شده است که در کمیته بازنگری اساسنامه جایی برای خود بیابد. و برخلاف گذشته، اشکالی در این نمیبیند که بازبینی اساسنامه، امسال در خفا، و توسط برگزیدگان هییت مدیره صورت بگیرد. در ضمن، در صفحه فوروم کنگره، ایشان از امتیاز به اشتراک گذاشتن هر مطلبی برخوردار است، ولی متاسفانه، من هردم با تیغه سانسور مواجه ام.

چنین مقدمه ای را لازم دیدم تا به به مقصود این مقاله بپردازم. چند روز پیش، شجاع الدین عزیز، مطلبی را در رابطه با انتخابات ایران، و فائزه هاشمی در صفحات متعدد، در سوشیال مدیا به اشتراک میگذارد. از آنجاییکه محتوای مطلب ایشان موضوع این مقاله نیست، اصلن به آن نمیپردازم. به همین اکتفا میکنم که موضوع مطرحه ایشان خوشایند مخالفین جمهوری اسلامی، که همگی از فعالان جدید، ناشناخته، و بدون سابقه فعالیت های سیاسی-اجتماعی میباشند قرار نمیگیرد. حملات به همراه توهین، تهمت و ناسزا سرازیر میگردند.

نتیجه عمل را از زبان خود ایشان بشنویم:

« این پست را در ۵ یا ۶ گروه دیگر به اشتراک گذاشته بودم. عمدتا اعتراض، ناسزا، فحش و بعضا فحشهای بسیار رکیک تحویل گرفتم. سرشکستگی را که ایرانیان چهارده قرن است با آن ساخته اند پذیرفتم و از مقابله به مثل در به کار بردن آن بی ادبیات توانستم خودداری کنم، اما جلوی مراتب تکراری بغض گلو را نتوانستم بگیرم ، و در مواردی دیگر که به جای نگرش و تلاش در فهم و درک و نقد موضوع، ظاهراً مودبانه شخصیتم را زیر سوال میبردند خاموشی گزیدم. به جای آن، ضمن طلب بخشش از بابت آزردگی آقایان و خانمها، یکی یکی آن پستها را برداشتم (حذف کردم) فقط این یکی را هم که قصد داشتم حذف کنم تصمیم گرفتم بگذارم باشد. چرا که سایت خودم هست و بعضی دوستان هم محبت کردند و تشویق کردند حذف نکنم، و برای اینکه خاطره ای هم بماند. هر چه باشد، شبها از اندیشه وضع بد ایران و چاره جویی برای پیدایی دوباره یک ایران آزاد و آباد و آرام و مهربان و سربلند همه عمر و بخصوص بیش از چهار دهه است که خواب ندارم و در آنشب این مطلب به عنوان راه چاره به من الهام شده بود و اینکه وظیفه دارم آن را با ایرانیان و پارسی زبانان به اشتراک بگذارم.»

ایکاش این قضیه به همین جا خاتمه مییافت. ولی متاسفانه، حتی بعد از حذف مطلب، بعضی از عزیزان کوتاه نیامده، به مواخذه و آموزش میپردازند. و کار را به جایی میرسانند که همچو زیر شکنجه، عباراتی جز «نه به جمهوری اسلامی» و « در انتخابات شرکت نکنید» از دهان متهم بیگناه خارج نمیگردد. ولی با وصف این، « نه شما مثل اینکه نه نیست» را باید بشنود.

از آزادی بیان چه آموخته ایم؟ بعد از براندازی جمهوری اسلامی، قصد داریم چه حکومتی را جایگزین آن کنیم؟ اگر امروز و آنهم در سوشیال مدیا، چنین عمل میکنیم، فردا در مسند قدرت چه خواهیم کرد؟ تاثیرات یک مطلب در چند صفحه فیسبوکی در تورنتو چه تاثیراتی میتواند در انتخابات ایران بگذارد که به خود اجازه توهین، اتهام، مواخذه، شکنجه روحی و روانی میدهیم؟

حذف مطلب و قرار گرفتن در روند خواسته متعرضین به حقوق مسلم شهروندی در یک جامعه دموکراتیک، نه تنها، خود توهین و خیانت به آزادی بیان است، بلکه پیام غلطی را به این افراد میدهد، که اگر برای آزادی بیان خود احترامی قائل بودند، چنین عمل نمیکردند. که آزادی بیان مسئولیت، وظیفه و محدودیت هایی را میطلبد که در درجه اول شعور خود فرد باید تعیین کند و نه قانون و دیگران. این منطق که متعرضین نیز از آزادی بیان خود استفاده کرده اند، زمانیکه به حذف مطلب و اعتراف به گناه جهت رهایی از عذاب ناشی از رفتار آنها میانجامد، قابل تعمق است.

نکته جالب اینکه، یکی از همین متعرضین از کسانی میباشد که به ناحق مورد تعرض اداره کنندگان صفحه فوروم کنگره که از اعضای هییت مدیره میباشند قرار گرفته است. اکثر متعرضین دیگر، و یا به اصطلاح مخالفین جمهوری اسلامی، اصلن در صفحه فوروم کنگره حضور نداشته، و در مقابل تبعیض، تعرض و توهین اداره کنندگان آن صفحه و حامیان مسلم رژیم از خود واکنشی نشان نمیدهند. 

به نظر میاید که برای ما، عقربه های زمان هنوز به اندازه کافی کند نشده اند تا به گردگیری رفتار و کردار خود بپردازیم. ایکاش ورای گرایشات و اختلافات عقیدتی، میتوانستیم در رابطه با اصولی که به انسانیت مربوط میگردند به توافق میرسیدیم و نسبت به آن تخطی نمیکردیم. احترام به حقوق و آزادی بیان، قانونمندی، عدم تبعیض، عدم تهمت و توهین، آیا موضوعاتی قابل تفسیر و تعبیرند؟ مگر غیر از گفتگو،‌ در سوشیال مدیا فعالیت دیگری هم صورت میگیرد؟ غیر از احساس پیروزی و برتری در گفتگو های مجازی، چه منافعی وجود دارند که به خاطر آنها مجبور باشیم این اصول را زیر پا گذاریم؟

زمانیکه مخالفین رژیم اینگونه میان خود رفتار میکنند، تازه میتوان پی برد که اکثر رودررویی ها و اختلافات، ناشی از گرایشات متفاوت سیاسی نمیباشند. آنچه فرمان میدهد، اگر ماهییت و اصالت فرد نباشد، جهالت است که شخص را تابع ضعف ها و نیاز های نفسانی خود قرار میدهد. باشد که اگر خدمتی برای کاستن از درد یکدیگر انجام نمیدهیم، حداقل مایه شرمساری انسان و انسانیت نگردیم.

 

 

 


 

www.hambastegi.ca  647-838-0968   facebook/hambastegi.hemayat       Let's talk ICC   
  
www.kikist.ca       No Deportations To Iran       www.fordemocracy.ca       @ facebook/fordemocracycanada

Last Edited 29/04/2021 - For all comments on this site info@signandprint.ca