Iran-Canadian Congress Members Association - ICCMA - Weekly Articles

Main Articles Photo Gallery Videos Minutes Media ICC-Pedia
 Finance Protocols Elections By-Law Legal AbstractsCharter
 E-mails  Hambastegi ICC Club For Democracy

 

مقالات هفتگی -  با تشکر از نشریه شهرما

 


416-512-9915

انجام کلیه امور طراحی، چاپ و تابلو

طراحی لوگو - وبسایت

_________________

_________________

اجرا و نصب تابلو های تجاری

کرافیک روی دیوار

گرافیک روی ماشین

شیشه نویسی

تابلو های ساختمانی

____________________

6186 Yonge St.,
North York, ON M2M 3X1

 

پنجشنبه ۲۱ اکتبر ۲۰۲۱

«مردک بی شعور و بی شرف!»

ایجاب میکند که مقاله این هفته را با پوزشی از خوانندگان نشریه شهرما آغاز کنم. چه باید کرد؟ آنی که هستیم واقعیتیست که با تمام زشتی هایش باید آنرا بپذیریم. نه تنها آواره جهان شده ایم، هویت و اصالت خود را نیز از دست داده ایم.

چند هفته پیش میپرسیدم که چرا اختلاف عقیده باید به خشم، توهین، و سانسور بیانجامد. امروز از خود میپرسم که چرا فردی که در ونکوور ساکن است و منرا اصلن نمیشناسد، حتا من اسمش را هم نشنیده بودم، در رابطه با موردی که اصلن به ایشان و اهالی شهرشان مربوط نمیگردد، چنین واکنشی از خود نشان میدهد؟

تعلیم و تربیت، محیط و اصالت خانوادگی را مقصر میدانم، که در گفتگویی پیرامون موضوعی دیگر، همسر این فرد، مرا با همان توهین ها مخاطب قرار میدهد.

خط قرمز میان موافقین و مخالفین رژیم

براندازان، بخصوص آنهاییکه خود را در مخالفت با رژیم، سری از سرها برتر میدانند، از عبارت شعارگونه ای استفاده میکنند که رهگشای آنها برای زشت ترین رفتارهای اجتماعی شان میباشد. کنار هم قرار دادن عکس های چهار نفراز آنهایی که ورای گرایشات سیاسی شان، در لطمه زدن به کامیونیتی کم و کسری از یکدیگر ندارند، رد کردن « خط قرمز»، برای یکی از آنها به حساب میاید که کنترل زبان خود را هم ندارد. تا آن حد که به خود اجازه میدهد که کسی را که اصلن نمیشناسد و از او خیلی مسن تر است را با چنین واژه هایی مخاطب قرار دهد.

این خط قرمزی که حماقت را در ما بیدار، چشمانمان را آنچنان کور میکند که تیشه به ریشه زنیم، انسانیت را از یاد ببریم، و هر حرکت ددمنشانه را برای خود توجیه کنیم، چه فرقی با خط قرمزهای آنانی دارد که در کمال خونسردی و افتخار، گردن میزنند، به دار میاویزند، زن و مرد و بچه های بیگناه را تکه تکه میکنند؟

با چنین باورهایی، اگر ما هم قدرتی داشتیم، سرتا پا مسلح بودیم، و یا اینکه دولتی را در اختیار و ملتی را در بند میداشتیم، مگر غیر از آنی میکردیم که جمهوری اسلامی، طالبان و داعشی کرده و میکنند؟

یکی از نکات مشترک، نحوه عمل این قبیل افراد، استفاده از فضای شخصی در سوشیال مدیا است، که مخاطبان، امکان اعتراض، مقابله و دفاع از خود را نداشته باشند. با علم بر اینکه، مطالب تخریبی و توهین آمیزشان، توسط دستفروشان و خرده فروشانی که فعالیت های سیاسی شان در جابجایی این مهملات خلاصه میشود، در فضاهای دیگر منتشر میگردند. که این افراد نیز بخشی از «معذوران» به حساب آمده که در توهم خود مسئولیتی بر آنها نیست.

با اینکه در جامعه ای دموکراتیک زندگی میکنیم که امکان گفتگو و ارائه نظرات در کمال آزادی و امنیت را داریم، به زشت ترین توهین ها متوسل میشویم و این و آن را «مردک و بی شرف و بی شعور» میخوانیم. در فضاهایی که به ما تعلق دارند و یا اینکه مدیریتشان را به عهده داریم، سانسور و حذف میکنیم. پس، فرق ما با آنهاییکه در خیابان ها، معترضین را به رگبار میبندند، در زندان ها شکنجه و تجاوز میکنند، و خفقان و خاموشی را بر ملتی تحمیل میکنند، در چیست؟

واقعن لازم است که همگی دست دعا به سوی آسمان بلند کنیم که صاحب قدرتی نشده ایم که چه بسا، آنی را میکردیم که آنها هم تا به حال نکرده اند.

باشد که پی برده باشیم که بعضی از این قبیل برانداز نماها، چگونه بیش از چهل سال کامیونیتی را تضعیف نموده اند، تفرقه و رودررویی بوجود آورده اند، بی اعتمادی و بی تفاوتی را هر روز بیشتر بارور کرده اند.

مامور، مزدور، جاهل، غافل و یا تحت هر عنوان دیگری، چه فرقی میکند؟ همان بس که بدانیم که «معذورند» و در لوای دوست، این بر ما روا داشته و آب به آسیاب دشمن میریزند.

سهم خواهی در فعالیت های اجتماعی/سیاسی

زمانی که در دو مورد و دو موضوع مختلف، دو عضو یک خانواده، به یک عبارت مشترک جهت توهین متوسل میگردند، به نظر میاید که موارد اختلاف، و یا خط قرمزها، بهانه هایی بیش نبوده، و میبایست در جای دیگری، به دنبال پاسخ بود.

یکی از نکات مثبت در انتخابات اخیرکنگره ایرانیان، قرار گرفتن کاندیداها با گرایشات سیاسی مختلف در کنار هم بود که برای اولین بار به همت کارزار تغییر، صورت میگرفت. یکی از نکات منفی این انتخابات، جناحی و حزب گونه عمل نمودن تمام کاندیداها بود که میبایست دریافته باشیم که در جهت ماهیت و منافع این نهاد نیست.

طبیعی است آنهاییکه بطور گروهی عمل میکنند، انتظار داشته باشند که در نحوه تشکیل، انتخاب کاندیداها، ارائه برنامه و روش عمل، خواسته های آنها نیز در نظر گرفته شود. عده ای هم وجود دارند که از همان ابتدای کار، کنار گود میایستند، به مخالفت و تخریب این و آن، و دیگران را ترغیب به عدم مشارکت میکنند.

مشکل آفرین، همراهان نیمه راهند. بخصوص آنهاییکه اگر خواسته هایشان عملی نگردد و حرفشان را نتوانند بر کرسی بنشانند، هدف نهایی را زیر پا گذاشته و باقی راه را در جهت مخالف و در مخالفت با همراهان دیروز خود طی میکنند. و چه بسا که شکست یار دیروز برایشان از موفقیت رقبا، بیشتر اهمیت داشته باشد.

تجسم کنیم که در یکی از مسابقات ورزش جمعی، یکی از بازیکنان به دلیلی، به مخالفت برخیزد، زمین را ترک کند، و از تماشاچی های حامی خود بخواهد که آنها نیز استادیوم را ترک کنند، و به کسانی بپیوندند که در بیرون، مشغول به شعار دادن در مخالفت با هر گونه ورزش باشند.

به عکس انتخابات ۲۰۱۵، که حالت جناحی بیشتری داشت و کاندیدای مستقلی در آن شرکت نکرده بود، انتخابات اخیر، بر مبنای گرایشات سیاسی و در روند پایان دادن و یا ادامه حاکمیت همسویان بر کنگره ایرانیان صورت میگرفت. مخربین، مخالفین و رفقای نیمه راه، اکثرن برانداز بوده و میدانستند که شکست، به معنای ادامه حاکمیت همسویان جمهوری اسلامی بر این نهاد است.

مایه تاسف است که از قرار گرفتن تصویر دوستی در کنار تصویر همسویی، به خشم میآییم، ولی دست در دست آنها گذاشتن و در آغوش گرفتنشان، برایمان بی اهمیت جلوه میکند.

ایکاش که چنین پدیده ای در حد یک نهاد باقی میماند. ولی متاسفانه شاهد هستیم که در سطح وسیعتر، در حد کامیونیتی و حتی کل اپوزیسیون خارج از کشور، با چنین عارضه ای گریبانگیر هستیم. که حاصلش، تشکل های کوچکی هستند تا هر کدام، صاحب نام و سمتی باشیم و در جایگاه تصمیم گیری، رهبری و ریاست قرار داشته و مطمئن باشیم که خواسته های فردی مان اگر صورت عمل به خود نمیگیرند، مطرح میگردند.

و ایکاش که با وصف این، هدف مشترک، مد نظر باقی میماند و همگی در یک جهت فعالیت میکردیم. ولی باز متاسفانه شاهد هستیم که بخش زیادی از نیروهایمان در مخالفت با یکدیگر به هدر میرود.

باشد که دریافته باشیم که:

۱- حزبی عمل نمودن، در جهت منافع کنگره ایرانیان نیست که «سهم خواهی» و «بدخواهی» را بلای جان دارد.
۲- اگر نمیخواهیم که روند گذشته همچنان ادامه پیدا کند، میبایست در نگرش خود، تغییراتی بوجود آوریم.
۳- وضعیت دو قطبی امروز بر پایه موافق/ مخالف، خودی/ناخودی، همسو/برنداز، اینوری/آنوری، نه تنها در جهت منافع جمعی نیست، بلکه جو را برای تضعیف کامیونیتی و امکان نفوذ و حضور بیشتر رژیم مهیا میسازد.
۴- معیار تشخیص دوست از دشمن، بر پایه عواملی که اتحاد، همبستگی، همصدایی، مشارکت را بوجود آورده و باعث تقویت و توانایی های کامیونیتی می شوند، میبایست جایگزین معیار های قبلی مان گردند.

 

 

 

 


 

www.hambastegi.ca  647-838-0968   facebook/hambastegi.hemayat       Let's talk ICC   
  
www.kikist.ca       No Deportations To Iran       www.fordemocracy.ca       @ facebook/fordemocracycanada

Last Edited 21/10/2021 - For all comments on this site info@signandprint.ca