Iran-Canadian Congress Members Association - ICCMA - Weekly Articles

Main Articles Photo Gallery Videos Minutes Media ICC-Pedia
 Finance Protocols Elections By-Law Hambastegi ICC Club

عوام گرائی

 و یا

 عوامفریبی

June 28, 2017
با تشکر از شهرما

ولی آیا واقعن به لطماتی که به همبستگی و اتحاد کامیونیتی وارد میکنند واقف میباشند؟ جای دارد که به خود آیند و اگر هم برای منافع جامعه ایرانی اهمیتی قائل نیستند حد اقل به صدمات غیر قابل جبرانی که به آینده خود میزنند توجه کنند. بخصوص که با تکنولوژی های پیشرفته امروزی جامعه از حافظه توانا و وسیعتری برخوردار بوده وخطا ها حتی اگر از جوانی و بی خردی سر زده باشند بسادگی از خاطره ها پاک نخواهند شد.

ده سال تجربه باید کافی باشد تا دریابیم که کنگره مشکل اصلی نبوده و نمیتوان انتظار داشت نهادی که تا به امروز خود مشکل آفرین بوده به حل مشکلات بپردازد. چرا باید کار به جائی رسد که چنین بیانیه هائی الزامی گردند؟ چرا کهنه کاران و تجربه داران باید اینقدر صبر کنند و اجازه دهند که به جائی رسیم که عده ائی از فعالین و علاقمند ترین اعضای این نهاد به عضویت خویش خاتمه دهند، به فکر تشکل هائی جهت همصدا کردن نارضایان گردند، و اقدامات قانونی را در نظر بگیرند. آیا باعث شرم و تاسف نخواهد بود که برای حل مشکلات داخلی به مراجع حقوقی جامعه بزرگتر مراجعه شود؟ آیا این جوانان نسبت به بی طرفی و خیر خواهی بانیان این نهاد نیز شک و تردید دارند که به راهنمائی های آنها نیز توجه نکنند؟

اما چگونه میتوان از مشارکت جوانان در امور اجتماعی استقبال کرد، از توان آنها یاری گرفت و همزمان نظامی را بوجود آورد که نه تنها از کجروی ها جلوگیری کرده، بلکه با انسجام افکار عمومی، و بهره گیری از تجربه صاحبنظران، راهنمائی برای جوانان باشد. بدون توجه به اینکه چه کسانی مدیریت این نهاد را به عهده میگیرند، تا زمانی که ساختار کنگره تغییر نکرده، متمرکز کردن همزمان قدرت تصمیم گیری و اجرائی در این نهاد نه تنها نتایج عملی مثبتی نخواهد داشت، بلکه برای همبستگی کامیونیتی مخرب و خطرناک خواهد بود. اگر بتوان بصورت مستقل از کنگره و بدون آنکه لازم باشد نهاد دیگری را بوجود آورد، فقط با برگزاری جلسات گفتگو، سخنرانی، و مصاحبه با تعداد بیشتری از افراد عادی، صاحب نظر، با تجربه و متخصص، افکار عمومی را منسجم کرده، و خط مشی های فکری مختلف را شناسائی کرد، شاید بتوان نقشه راهی برای فعالیت های اجتماعی تهیه نمود. بی شک با شناخت بهتری از نحوه تفکر های مختلف از آنچه به منافع جمعی مربوط میشوند، سازمان های دیگر از جمله رسانه ها بهتر میتوانند برای خود برنامه ریزی کرده  و به خدمت جامعه در آیند. باید این نکته را هم در نظر داشت که اگر رسانه های ما از ساختار بهتر و یاری بیشتری از طرف کامیونیتی برخوردار بودند، این نظام تا به امروز خود بخود و بصورت طبیعی بوجود آمده بود.  

چگونه میتوان به نظر سنجی این جوانان اعتماد کرد زمانیکه نتیجه نظرسنجی آنها که بعد از انتخابات صورت میگیرد بخشی از برنامه انتخاباتی مشترک هر هفت کاندیدابوده باشد؟ سال گذشته میزان مشارکت آنچنان پائین بود که اصلن انتخاباتی صورت نمیگیرد و هر هفت کاندیدا بدون تائید اعضاء به هییت مدیره میپیوندند. نتیجه 98 در صدی انتخابات امسال گواه آن میباشد  که مشارکت امسال از سال پیش نیز کمتر شده و این نهاد عملن در انحصار یک گرایش خاص قرار گرفته است. متاسفانه آن گرایشی میباشد که باعث مهاجرت میلیونی ما ایرانیان شده است. گوش به خواسته های افراد دادن و بدون جانبداری در آن مسیر فعالیت کردن بسیار مثبت بوده و میبایست خط مشی این نهاد باشد. ولی بی طرفی را کنار گذاشتن، اهداف سیاسی خود را در قالبی دیگری عنوان کردن، فرقی میان سفارت و کنسولگری و یا منافع سران رژیم و منافع مردم ندیدن عوامفریبی بیش نبوده که از عوامگری بسیار به دور است.

کنگره ایرانیان از زمان تاسیس تا به حال فراز و نشیب و هائی را طی کرده است ولی فقط دو بار در چنان حالت بحرانی قرار گرفته که بنیان گزاران مداخله را الزامی دانسته اند. البته یکبار هم به همت فعالان کمپین "من هم یک ایرانی کانادائی هستم" گردهمائی با شرکت چهار تن از آنها برگزار شده که ضمن یادآوری نیات و اهداف بنیانگداران از مسیری که این نهاد در آن قرار گرفته است بصورت غیر مستقیم اعتراضاتی به عمل آمد.

یکی از آن دو مورد زمانی بوقوع میپیوندد که یکی از اعضا بصورت غیر دموکراتیک و مغایر با اساسنامه  به هییت مدیره پیوسته و سمت ریاست را در سال 2014 عهده دار میشود. حمایت ایشان از کاندیدای ایتالیائی تبار که با دو کاندیدای ایرانی در انتخابات درون حزبی لیبرال ها در ویلودیل در حال رقابت بودند،عده ائی از افراد کامیونیتی را وامیدارد که از خود عکس العمل نشان دهند.  این افراد که اکثرن از اعضای کنگره ایرانیان بوده و در میان آنها تنی چند از بینان گذاران نیز وجود داشتند با تهیه طوماری که به امضای بیش از 125 نفر رسیده بود خواستار برکناری ایشان از سمت ریاست کنگره میشوند. بعد از چند ماهی که هییت مدیره به این طومار پاسخی نداده و واکنشی از خود نشان نمیدهد، این افراد در گردهمائی که در نوامبر همانسال برگزار میکنند به گفتگو و تصمیم گیری در باره مرحله بعدی  میپردازند.

مورد دوم، اعتراض و راهنمائی های شش تن ازهییت تهیه اساسنامه و بنیان گداران کنگره میباشد که از طریق بیانیه ائی در تاریخ 26 می، دور روز قبل از مجمع عمومی و انتخابات امسال صادر شده است. در این بیانیه به وظایف کنگره اشاره میشود که در درجه اول ماهییت کانادائی و پیگیری مطالبات و حمایت از منافع عمومی و گسترده ایرانیان ساکن کانادا، صرفنظر از گرایش های سیاسی، مذهبی فرهنگی ، اجتماعی و موقعیت اقتصادی آنان می باشد. در ضمن بی طرفی سیاسی این نهاد، بخصوص در گرایش های سیاسی متنوع و متفاوت ایرانی ها، عدم موضع گیری و رعایت بی طرفی کامل هییت مدیره را از شروط اصلی و اساسی میشناسند. در واکنش به تفرقه و رودرروئی هائی که از سال گذشته در کامیونیتی در جریان میباشند، این عزیزان اعلام میدارند که این نهاد برای وصل کردن آمده و نه برای فصل کردن.

در ادامه این بیانیه چنین آمده است: " در آستانه دهمین سالگرد تشکیل کنگره متاسفانه شاهدیم که این نهاد مدنی به جای گسترش اعتماد عمومی و ایجاد همدلی و همزبانی در میان ایرانیان کانادایی، خود به موضوع و مرکز اختلاف و مناقشه تبدیل شده است."  
این افراد موضع گیری کنگره و مدیران آن در رابطه با ایران را دلیل اصلی اختلافات دانسته و پیشنهاد مینمایند که این فعالیت ها در سطح برقراری دوباره خدمات کنسولی متمرکز گردند. در پایان با اتکاء به بخش های مختلف اساسنامه اعلام میدارند که از دیدگاه آنها ثبت کشوری کنگره از سوی شعبه انتاریو مغایر با اساسنامه میباشد.

جای تعجب و تاسف است زمانی که این هییت مدیره به جوانی، بی تجربگی و عدم شناخت خود از این نهاد آگاه بوده، بدون مشورت و نظر خواهی با دیگران اقدام به چنین فعالیت هائی مینماید. البته مسلم است که این گونه رفتار های عوامفریبانه میتوانند در کوتاه مدت هیجان و هیاهو بوجود آورده و عده ائی را که فقط منافع فوری و شخصی خود را در نظر میگیرند بسیج کنند. بی شک برای این جوانان که شاید هنوز فرق بین عوامفریبی و عوامگرائی را نمیدانند، به تازگی در فعالیت های جمعی و اجتماعی شرکت میکنند و از این طریق در جامعه مطرح میگردند، این گونه هیجانات میتواند جذاب باشند.


  پانزده ویدئو گردهمائی آپریل 2015 بنیان گذاران کنگره

Video (11)
Questions / Answers (2)

18:47


پرسش و پاسخ (2) - راهکار ها - مهمترین روش ها برای جذب افراد، نیرو و منابع مالی چیست؟

زرشکیان - دوره اول بیست کاندیدا بود برای یازده کرسی. مناظره ای قبل از انتخابات صورت گرفت. امروز هم لازم است که کاندیدا ها میبایست  برنامه خود را اعلام کنند.

آرین نژاد - سر پا بودن کنگره در هشت سال گذشته پر اهمیت میباشد. باید سعی شود که این نهاد تقویت گردد و نه اینکه این نهاد ابزاری باشد برای اینکه عده ائی بتوانند از آن در جهت اهداف خود استفاده کنند. هر چقدر اعضای فعال کمتری در امور دخالت کنند امکان سوء استفاده از این نهاد بیشتر است. اعتماد اجتماعی نیز از اهمیت بالائی برخوردار است که آنهم فقط با شفافیت به دست میاید. تلاش و کار نیز بسیار پر اهمیت میباشند. متاسفانه بسیار از افراد حتی الیت کامیونیتی هنوز به اهمیت کنگره پی نبرده است. اگر مشارکت وجود نداشته نتیجه ای نخواهد داشت.

حریری -  هر سازمانی که میخواهد موفقیت باشد باید شفاف عمل نکند بخصوص در کامیونیتی ما که حتی به همسایه خود اعتماد نداریم. باید کار عملی با نتیجه انجام داد. تعدد اعضای کنگره نیز پر اهمیت میباشد. مدارائی نیز بسیار مهم میباشد. ظرفیت سازی و انتقال تجربه متاسفانه تا به امروز صورت نگرفته است.

میثاقی - مشکل اساسی جامعه ما تئوری عمل کردن سازمان های ما میباشد. هییت مدیره نباید کار اجرائی انجام دهد فقط باید مدیریت کند. این سهل انگاری ما میباشد که امروز با تمام امکانات نتوانسته ایم کنگره را به یک نهاد عملی مبدل کنیم. هییت مدیره (توانا، به مسائل جمعی اولویت دهد،، اعضاء (آزاد، آگاه، درگیر) و کامیونیتی سه عامل تشکیل دهنده جامعه ما میباشند و هر کدام از آنها باید وظیفه خود را انجام دهد. کنگره مکانیزمی میباشد که جامعه را در مسیر پیدا کردن جایگاه خود کمک نماید.


www.hambastegi.ca  647-748-5991   [facebook/hambastegi.hemayat]       [Let's talk ICC]      www.kikist.ca       No Deportations To Iran

Last Edited 01/01/2018 - For all comments on this site info@signandprint.ca